سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسمس بارون

صفحه خانگی پارسی یار درباره

یکم بخندیم!!

سر کلاس دستمو بلند کردم استاد میگه سوال داری ؟

پَــ نَ پَـــ " های هیتلر"

رفتم به همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟

می گه می خوای غذا درست کنی؟

پَـــ نَ پَـــ می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره

 

تی شرت « دی اند جی » پوشیدم ...داداشم میگه « دولچه ، گابانا » ست؟ میگم

پَـــ نَ پَـــ « داوود و غفوره »

خیام...

بگذار قلم را به غزل بسپارم/

شاید گره ای باز شود از کــــارم/

پرسید: مگر تو هم غزل می گویی؟/

گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــی دارم...

 

به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم

زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن ، دختره گوشی رو برداشته ، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید ؟ میگه واسه عکس گرفتن ؟ پَـــ نَ پَـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم !!! بعد میخنده میگه 6 وقت داریم . بهش میگم قبل از 6 هم کسی نوبت داره ؟ میگه پَـــ نَ پَــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم .

ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم ، میگه : با این بازش کنم ؟!!!

میگم پَــــ نَ پَــــ !!! روش راست کلیک کن ! اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!

همچین نگام میکنه میگه : کاش وی پی ان داشتم ! چون اگه الکل داشته باشه فیلتره !!!

آنتی پـَـَـ نــ پـَـَــــ :

حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی.

میگه : در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری، آها

یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم